به گزارش مشرق، کانال تلگرامی انتفاضه فلسطین در مطلبی با عنوان فروپاشی اجتماعی در غزه نوشت:
یکی از پرتکرارترین کلیدواژه های مسئولین مقاومت در مقابل اقدامات رژیم صهیونیستی، "نابودی ملت فلسطین" است.
مثلا وقتی به چادرها در رفح حمله میشود، تکرار میکنند که این نشانه ای است که قصد نهایی دشمن، نابودی یک ملت است نه چیز دیگری
اسمی که میتوان در تحولات و اقدامات مختلف 10 ماه اخیر آن را مشاهده کرد.
چرا دشمن به المعمدانی حمله میکند؟
چرا به تجمع مردم در میدان کویت برای دریافت آردهای ارسالی سازمان های حقوق بشری حمله میکند؟
چرا به خانه دکتر فلان بیمارستان حمله میکند؟
چرا نماز صبح به مدرسه ای با حضور 20 هزار آواره در آن حمله میکند؟
چرا ده هزار نفر اسیر میگیرد و آزاد میکند؟
چرا تعداد کشتار و تنوع مکان های ناامن برای ارتش رژیم مهم است؟
چرا محاصره را پس از ده ماه علی رغم فضای بین المللی رها نمیکند؟ و ده ها مثال دیگر:
در یک کلمه: فروپاشی اجتماعی!
فروپاشی اجتماعی بر اساس سخت کردن زندگی است! اگر "مقاومت" برای بازگرداندن هویت و عزت به "زندگی" است، پادزهر آن غیر ممکن کردن زندگی عادی و روزمره است
نتانیاهو طولانی شدن جنگ را میپسندد. هم سعی دارد بخشی از شکست های راهبردی و تاریخی اش را جبران کند و هم چشم به فروپاشی اجتماعی نوارغزه دوخته است:
مسئله غذا و ورود کالاها، همچنان مسئله مهمی در نوارغزه است. علی رغم اینکه مردم غزه ماه هاست با این وضعیت سر میکنند و راه هایی برای کاهش بحران غذایی دنبال میکنند، اما همچنان مسئله جدی است و ورود کالاها ( رسمی، قاچاق و رشوه) از سوی رژیم هدفمند کنترل میشود تا این مسئله در بحران بماند
مقاومت مردم فلسطین افسانه ای است! من معتقدم هرجامعه ای بود، در کمتر از 3 ماه در مقابل این حجم تحولات و جنایات فرو میپاشید. اما گذر زمان، خستگی و تداوم روزمره جنایات، زمزمه های اعتراضی طیفی از جامعه را بلندتر کرده است. اعتراضی که لزوما نه اعتراض به حماس و مقاومت و ... بلکه خستگی و غیرممکن شدن تداوم زندگی است
طیفی از مردم نوارغزه ( تا حدود 40 درصد) بیش از 2 بار در طول این 10 ماه جابجا شده اند. این جابجایی، نبود منطقه ای امن و نداشتن زیرساخت در طولانی مدت، بر نگرانی ها افزوده است
حدود 40 درصد خانه ها و تقریبا 80 درصد زیرساخت های زندگی در نوارغزه ( مساجد، بیمارستان، مدارس،دانشگاه، ادارات، انتقال آب، بلوارهای اصلی و ...) تخریب شده است. این تخریب ها یک هدف دارد و آن غیر ممکن کردن زندگی و فروپاشی اجتماعی است
ظهور فلج اطفال که صهیونیست ها را هم بسیار نگران کرده؛ مصداقی از نتیجه غیرعادی بودن زندگی در چندماه پیاپی در نوارغزه است. بیماری های عفونی و پوستی اخیرا بسیار شایع شده است
هرچند شاخه نظامی مقاومت به طور عجیبی همچنان در حال مبارزه است و تنها در ماه اوت (30 روز گذشته) 15 سرباز و 10 روز گذشته 8 نفر در محور نتزاریم ( جدا کننده شمال با جنوب غزه) را به هلاکت رسانده، اما 10 ماه مقاومت، عملیات، ترور، پیدا شدن تونل ها و ... نگرانی هایی برای رسیدن به ساعت آغاز کاهش توان پویایی نظامی حماس در حال افزایش است
ترورها در بیروت، دمشق، تهران، صیدا، خان یونس، رفح و .... دشمن را از نظر روحی در یک موقعیت برتری نسبت به 5 ماه پیش قرار داده و این اعتماد عملیاتی را در اقدام جدید رژیم در کرانه باختری قابل رویت است.
و اما اصلی ترین نگرانی: تداوم جنگ در 10 ماه، جامعه جهانی را نسبت غزه بی تفاوت کرده است؛ شرفمندهای عالم اند که هنوز حتی در گفتگوی سرپایی ده دقیقه ای شان مسئله شان غزه است
مگرنه در نگاه کلی، سوژه جنگ غزه از حدود یک ماه گذشته بسیار توجه اش و سهمش را از افکار عمومی و رسانه ها از دست داده است. برای همین علی رغم حساسیت های خاص جامعه غیر عربی و اسلامی جهان به کرانه باختری، اما بزرگترین تهاجم از 2002 به این منطقه رخ میدهد اما همه چی آرام است
در مورد نگاه افکار عمومی در ایران مسئله این است که احساس خطر و تهدید رنگ باخته است و تحولات به روزمرگی تبدیل شده است. چه در میان مردم و چه رسانه ها و یا حتی برخی تحلیل گران
زمان، همیشه مسئله مهمی بوده است مخصوصا که اگر یک جامعه با آن روبرو شود.
یک جامعه ممکن است در روز 328 طوفان، با 50 هزار شهید و 90 هزار مجروح با تکیه بر قدرت افسانه ای ایمان همچنان پیروزی را در مشت خود ممکن ببیند، اما در روز 360 ام ورق برگردد... یا به پیروزی ای برسد که در مقایسه با 3 ماه قبلش چیزهای زیادی از دست داده باشد.
کمی باید نگران بود؛ باید دشمن را وادار به پایان جنگ کرد.قبل از آنکه دیرتر شود
به قول سید حسن در سخنرانی اخیرش: اگر مقاومت فلسطین در غزه شکست بخورد که به اذن الله نخواهد خورد، پروژه خاورمیانه جدید پا به عرصه وجود خواهد گذاشت.
و انه لجهاد، نصر أو استشهاد